تبادل
لینک هوشمند
گاه انسان باید در سختی باشد تا به دیگری دست یاری دهد گاه انسان باید با بخت بد روبرو شود تا هدفش را بهتر بشناسد گاه به طوفان نیاز است تا او قدر ارامش را بداند گاه باید به او اسیب رسد تا با احساس تر شود گاه باید در شک وتردید باشد تا به دیگری اطمینان کند گاه باید گوشه ای تنها بماند تا واقعیت وجود خود را بشناسد گاه باید از شیفتگی رها شود تابه اگاهی برسد گاه باید کاملا بی احساس باشد تا بتواند همه چیز را حس کند .
نظر یادت نرهبگذار ان باشم که در کوهساران با تو گام بر می دارد / بگذار ان باشم که در کنار تو گل می چیند / بگذار ان باشم که از احساسات خود به او می گویی / بگذار ان باشم که رازهایت را به او می گویی / بگذار ان باشم که در غم به سوی او می روی / بگذار ان باشم که در شادی همراه او می خندی / بگذار ان باشم که عاشقش هشتی
نظر یادت نره
عجب صبری خدا دارد.....
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه ی اول
که اول ظلم را
می دیدم بر مظلوم عالم
جهان را به همه زشتی و زیبایی
به روی یک دیگر ویرانه می کردم
عجب صبری خدا دارد.
(فریدون مشیری)
و تو چون مصرح بشری زیبا
سطر بر جسته ای از زندگی من هستی
می توانی توبه من
زندگانی بخشی
یادگاری از من
آنچه را می بخشی
دستهای تو توانای بخشش دارد
(حمید مصدق)
خوشبخت
دگر خار بکارد...
از بخت خوشش الله و ریحانه در آید
بدبخت
اگر مسجدی از آیینه سازد
یا سقف فرو ریزد یا قبله ای کج آید
نظر یادت نره
خدایا....
من در کلبه حقیرانه خود چیزی دارم
که تو در عرش کریالیت با آن همه عظمت نداری
من خدایی چون تو دارم
ولی تو همتایی نداری...
نظر یادت نره
اشک رازی است
لبخند رازی است
عشق رازی است
اشک آن شب –لبخند-عشقم بود
(مهدی اخوان ثالث)
نظر یادت نرهبه بسم الله می سازم خدا را
که از گل آدم ساخت ها را
نظر یادت نره- کفش های آخرین دیدارمان را برق می اندازم اما....چقدر به پایم کوچکند....
- ایستادن را دوست دارم.ولی در کنار کسانی که زمین خوردن را تجربه کردند و به سختی ایستادند....
- اگر امروز حتی یک کلمه از دیروز بیشتر بدانید مسلما شخص دیگری هستید.
- زخم شدم شیشه به زخمم نشست /شیشه شدم سنگ سرم را شکست/یا رب اگر سنگ شوم لحظه ای/بر دل این سنگ چه خواهد گذشت؟
- بزرگان گویند:خطاهای بشیری در آغاز رهگذرند .بعد میهمان می شوند و چندی بعد صاحبخانه می شوند....
- به وسعت ندیدن نگاهت خسته ام.چگونه بشکنم پانیه های دوریت را؟
- روزگار بر خلاف آروزهایم گذشت.
- کفش های کهنه را دور نیندازیم شاید دوباره به کوچه های قدیمی بر گشتیم.
- هر جا دلت شکست خودت.شکسته هاشو جمع کن تا کسی منت دست زخمی شو سر تو نذاره.
- زبان شیرین مانند چشمه ساریست که زمزمه های دلنشین آدمی را وارد باغی پر از گل های معطر و خوشبو می سازد که دایما عطر آن گل های زیبا مشامش را مینوازد و اورا به عالمی میبرد.
- بهانه های دنیا تو رو از یادم نخواهد برد من تو رو را در قلبم دارم نه در دنیا.
- ای کوه!/ای سراپا همه پند تو این ترجمه آموختم./که نلرزد تنم از غرش ارابه سنگین زمان و ندهم هراسی/راه به دل از طوفان/کاه بودن ننگ است.کوه می باید بود.!
- جوانی!!!ستاره ایست که فقط در اسمان عمر طلوع میکند.
- دیشب که نمی دانستم به کدام یک از دردهایم بگریم.کلی خندیدیم.(شریعتی)
- هرگز منتظر فردای خیالی مباش.سهمت را از شادی های زندگی همین امروز بگیر.
- هیچگاه دلم نمیخواهد همچو مرداب ساکن و بی تحرک باشم بلکه میخواهم همچو رود خانه ای پر اب و جاری باشم.
- من میبافم...او نیز می بافد....../من برای او کلاه تا سرش گرم کنم....او برای من دروغ تا دلم را گرم کند.....
- نم نم معرفتت را با دریای محبت دیگران عوض نمیکنم حتی اگر از دیدگانم دور باشی.
- زندگی حکمت اوست.../چند برگی را توورقی خواهی زد و مابقی قسمت./قسمتت شاد باد.
- آینده به کسی تعلق دارد که میداند چگونه منتظر نشیند....
- رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت … نـعمـت اسـت نـه فـاجـعه
- همیشه تلخ ترین لحظه را کسی می سازد ---که قشنگ ترین لحظه ها رو با او داشتی
- گاهی چه اصرار بیهوده ایست اثبات دوست داشتنمان
چراکه بیشتر دوستمان دارند وقتی دوستشان نداریم!
- گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم . . .
- خداوندا زیباترین لحظه هارا نصیب مادرم کن
که زیباترین لحظه هایش را به خاطر من از دست داده است
- ابــراز احســاســات زیــاد از حــد ،
بــعضی هــا را ،
بـــی حــس مــیکند !
- بچه که بودیم دل درد را به یک زبان می گفتیم.... همه می فهمیدند!... حالا که بزرگ شدیم، درد دل را به صد زبان می گوییم.... کسی نمی فهمد
ما کسایی که به فکرمون هستن رو به گریه می اندازیم.
ما گریه می کنیم برای کسایی که به فکرمون نیستن.
و ما به فکر کسایی هستیم که هیچوقت برامون گریه نمی کنن
- [28405]
خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است پیدا نکنم همدل دلها همه
از سنگ است گویا که در این وادی از عشق نشانی نیست گرهست
یکی عاشق آلوده به صدرنگ است.
- دایا به هر کس که دوست می داری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است.
- و به هر کس که بیشتر دوست می داری بیاموز که ادوکلن کار حمام را نمی کند...
- وقتی یه بار ازیکنفر ضربه می خوری درست مثل این می مونه که با ماشین بهت زده و داغونت کرده ولی وقتی می بخشیش درست مثل این می مونه که بهش فرصت دادی تا دنده عقب بگیره و دوباره از روت رد بشه تا مطمئن بشه چیزی ازت نمونده
مطالب:از بهار به دستم رسیده
مرسی بهار جاننظر یادت نره
امیلی برونته و بلند ی های بادگیر
امیلی بروتنه.یکی از سه خواهر بروتنه فقط 30سال زندگی کرد و شاید اگر بیشتر فرصت داشت.می توانست اثار ماندگار دیگری هم بنویسد اما او با همین اثر.یک جایگاه فراموش نشدنی برای خودش کسب کرده وبا وجود اینکه پیش از یک قرن نیم از نوشته شدن اثر می گذرد.((بلند ی های بادگیر))عنوان محبوب ترین رمان عاشقانه و رومانتیک بریتانیا را دارد و بهترین دلیل برای این است که نشان دهد آثار کلاسیک در قرن 21هم محبوب هستند.
او برای روایت رومان خود.شیوه جدیدی در پیش گرفته و داستان به صورت ماجرایی که خدمتکار خانه برای مسافری که وارد شده روایت می کند.بیان میشود و زندگی پسری کولی است که پدر و مادرش او را رها کرده اند و اقای ارنشا او را بزرگ می کند.پس از مرگ اقای ارنشا.پسرش هیندلی که شخصیت منفی رمان است.پسر جوان را رنج می دهد.اما کاترین خواهرش از او حمایت می کند.ولی او هم در برابر ابراز عشق هیثکلیف خیلی خشن به او جواب رد می دهد.هیثکلیف.خانه راترک می کند و3 سال بعد با یک ثروت حسابی بر میگردد.اما او می خواهد با انتقام از همه آدم هایی که دلش را شکستند.خودش را تسکین بدهد و زبیعتا می توان حدس زد که چه سر نوشتی در انتظار اوست...
اناسول و زیبای سیاه
اناسول در 14سالگی زیر باران سر خورده و هر دوپایش اسیب دید و پس از آن معلوم شد.اما سعی می کرد تا کارهایش را خودش انجام بدهد.یکی از این کارها راندن کلاسکه بود.او با اسب ها ارتباطی غریب داشت و برای همین در تنها اثری که نوشته.از زبان یک اسب به رابطه آنها و انسان ها پرداخته و میخواهد تا ادم ها روابط انسانی ترین با حیوانات داشته باشند.این نویسنده انگلیسی.کتابش را در 7سال اخر زندگی اش نوشت و سال 1877.ان را تمام کرد.اما سال بعد که کتاب منتشر شد.او دیگر زنده نبود.این کتاب بلافاصله پس از انتشار به اثری پر فروش بدل شد و تا کنون بیش از50میلیون نخسه از آن فروش رفته و به عنوان یکی از بهترین کتاب های این دوره ها شناخته می شود.خانوم سول وقتی درگذشت.58سال داشت
بوریس پاسترناک و دکتر ژیواگو
بوریس پاسترناک شاعر مشهور روسی.فقط همین یک رومان را نوشت و با وجود اینکه انتشار ان در کشورش ممکن نشد.اما وی در 3 سال پایانی عمرش انتشار این کتاب را ابتدا برایش جایزه نویل ادبیات دید.وسپس استقبال از این کتاب .برایش جایزه نویل ادبیات را به همراه اورد .هر چند پاسترناک از ترس حکومت کمونیستی کشورش که با این اثر مخالف بودند.مجبور شد این جایزه را رد کند اما شهرت این داستان عاشقانه و اجتمایی که بر مبنای مسائل تاریخی روسیه خلق شده بود.پس از ساخت یک فیلم سینمایی به کارگردانی دیوید لین.عالمگیر شد.پاسترناک سال1960در حالی که 70 سال داشت.در گذشت.این رمان ماندنی را بر مبنای تجربیات خودش به عنوان یک پزشک در جریان جنگ جهانی دوم نوشت.این رمان 600صفحه ای داستان زندگی یوری آندریویچ ژیواگو است که در جنگ جهانی اول و در شرایط که انقلاب کمونستی هم در حال وقوع در روسیه است.تحصیلات پزشکی را تمام میکند.پس از سال هایی که خانواده او در ارامش سپری می کند. ژیواگو ازدواج میکند و با همسرش به سیبری می گریزد.اما آنجا با لارا روبرو می شود که قبلا او را در جریان جنگ دیده بود.او به صورت تصادفی مجبور به همراهی سفید ها می شود و در این فاصله .هم همسرش و هم لارا را گم می کند. پس از بازگشت او به مسکو می فهمد همسر و خانواده اش کشور را ترک کردند . نریسیدن ایت ادم ها به همدیگر بر بستر همه ماجراهای عجیبی که در وضعیت به هم ریخته پس از انقلاب و دگر گونی های عمیق ایجاد شده که پاستر ناک به انها انتقاد دارد.ان قدر تاثیر گذار است که خواننده هیچ وقت انها را فراموش نمی کند و البته مسئولان کشورش نیز تا زمان تغییر اوضاع در کشور شوروی و گلاسنوست.هیچ گاه او را نمیبخشد.
ادامه دارد....
کاش امشب در بسته تنهایی من
کپیلرت شمع گنه می افزوخت
زین گنه کاری شیرین می سوخت
ریشه ی تو و حسرت من
(فروغ فرخزاد)
خدا یا
دنیا بی وفاست....
یا آدماش......
نظر یادت نره
به پرستوی غریب نگهست
که شبی بارانی لانه در قلب من خسته گرفت
به پشیمانی من
به پشیمانی خود
من ندانم
تو بگو به چه می اندیشی
نظر یادت نره
